در پی اکتشافات مختلف در محدوده تاریخی خراسان، از سال ۷۷ تاکنون، نزدیک به ۶۰ سنگقبر باارزش تاریخی و هنری، کشف و برای حفاظت به بقعه منسوب به هارونیه منتقل شده است. زحمات و هزینههای زیادی که تاکنون برای کشف و انتقال این سنگمزارها به بقعه هارونیه کشیده شده است، بر کسی پوشیده نیست، اما رها کردن مجدد آنها توسط میراثفرهنگی زیر برف و باران و آفتاب به روال سابق چندصدساله، امری دردآور است.
گرچه میراثفرهنگی از سال ۸۳ قول احداث موزه سنگقبرهای تاریخی را در محوطه بقعه هارونیه داده است،هنوز که در میانه سال ۱۴۰۲ قرار داریم، خبری از این موزه نیست. برای آگاهی از میزان ارزشمندی سنگقبرهای رهاشده در هارونیه بهسراغ استاد «محمدتقی نوریجوادی» که قریب به ۱۸ سال از عمرش را در راه کشف و تحقیق برروی این سنگقبرها صرف کرده است، رفتیم. در پایان نیز گفتگویی با مدیر پایگاه توس ترتیب دادیم تا از زبان وی با روال اجرایی موزه سنگقبرها آشنا شویم.
سیدمحمدتقی نوریجوادی، کارشناسی الهیات و ادبیات دارد و بازنشسته آموزشوپرورش است، اما با توجه به اینکه شغل آباواجدادیاش کشاورزی بوده، از بچگی در کوه و دشت بزرگ شده و سنگهای تاریخی، پاخورش بوده است.
بزرگتر که میشود، سنگها تبدیل به دغدغهاش میشوند و برای جلوگیری از تخریب آنها به یکی از مسئولان وقت مراجعه کرده و خواهان جمعآوری و توجه به سنگ قبرهای تاریخی میشود، اما در آن زمان جز این جمله، پاسخی نمیگیرد: «پرداختن به زندهها، واجبتر از مردههاست.
با اینحال بیخیال نمیشود و دغدغه سنگهای تاریخی را همواره در گوشه ذهن خود حفظ میکند تااینکه در سال ۷۷ با استاد «لبافخانیکی» آشنا شده و با راهنمایی ایشان، شروع به جمعآوری سنگقبرهای تاریخی و تحقیق میدانی درباره آنها میکند.
جوادی آغاز کار را با نشان دادن ۱۷ نمونه از سنگ قبرهای تاریخی به لباف، کارشناس میراثفرهنگی، گره میزند و میگوید: وقتی این سنگها را در سال ۷۷ به آقای لباف نشان دادم، ایشان بهدلیل نفیس بودن آثار، خودشان مجدد همه را بررسی کردند و صحت ارزش تاریخی و هنری سنگقبرها را تأیید کردند، سپس پروژهای را برای شناسایی و جمعآوری سایر سنگقبرها و همچنین سنگهای تاریخی آغاز کردند. با توجه به علاقه بنده، کار میدانی و شناسایی سنگقبرها در این پروژه برعهده من گذاشته شد. آقایان «رفیعی» و «قدیرافزون» نیز کار کتابخانهای آن را عهدهدار شدند.
آقای لباف خودشان بر کلیت طرح نظارت داشتند تا از محدوده تاریخی خارج نشویم و در مسیر درست بهدنبال سنگها بگردیم. من در این مدت در بسیاری از روستاهای اطراف دشت توس و محدوده خراسان گشتم، هرگاه حتی کوچکترین نشانهای در صحبتهای معتمدان و بزرگان میشنیدم، پِیَش را میگرفتم و گاه به کشفهای خوبی دست مییافتم. گاهی در جاهایی که فکرش را نمیکردیم، نمونههای بینظیری بود؛ مثلا در ارتفاعات شیرباد، نگارههایی بود که تصور حکاکی آن در آن ارتفاع بالا و با وجود سرما و باد، غیرممکن مینمود
سنگهای موجود در بقعه منسوب به هارونیه در طول سالهای متمادی (نزدیک به ۲۰ سال) از نقاط مختلف کشف و جمعآوری و بدینجا انتقال داده شده است. بخشی از روستای تقریبا خالی از سکنه «عاشقان» و گورستان قدیمی آن به اینجا آمده است.
عاشقان، گورستان تاریخی معروفی داشت، اما بهدلیل نبود نگهبان، تصرف شد و برخی سنگقبرهای تاریخی آن ناپدید شد؛ به همین خاطر در سال ۷۷ ما تعداد باقیمانده را به بقعه هارونیه منتقل کردیم که اگر چنین کاری را نمیکردیم، چهبسا مابقی سنگقبرها نیز به یغما میرفت. بخش دیگری نیز از تپه خشخشه برزشآباد، رادکان، زشک، ویرانی و برخی نقاط دیگر به اینجا منتقل شد تا از خطر سرقت حفظ شوند.
بهطور کلی سنگهای موجود در هارونیه به سه دسته تقسیم میشوند:
۱- سنگ نوشتهها و کتیبهها مانند مجموعه سنگهای کاروانسرای شریفآباد
۲-سنگقبرها
۳-سنگهای با کاربری مختلف مانند آسیاب، هاونگ و دنگ (سنگینترین نوع هاونگ) زیر ستون و سر ستون
جوادی و سایر محققان برای بررسی بهتر، سنگقبرهای یافتشده در هارونیه را به چهار دسته تقسیم میکنند:
۱- سنگهای طبیعی یا لاخ، خراسانیها به سنگهای صخرهای رهاشده لاخ میگویند. این نوع سنگها که معمولا از جنس خارا هستند و طبیعت نتوانسته است آنها را زیاد تخریب کند، اطلاعات خوبی به ما میدهند. این نوع سنگقبرها از لحاظ خط، «سنگ تمامند»؛ یعنی خط نستعلیق کارشده روی آنها بینظیر است و ریزهکاریهای هنر خطاطی را کم ندارد؛ مثلا سنگقبر شیخمحمود خادمخانقاه چنان با لطافت و ظرافت نوشته شده که انگار با جوهر آغشته به لیمو برروی کاغذ گلاسه نوشته شده است.
۲- سنگ صندوقی، این نوع سنگقبرها به شکل مکعبمستطیل توخالی است (برای اینکه موقع حملونقل با گاری راحت باشد، داخل سنگ را خالی میکردند) سنگ صندوقی، مرسومترین نوع سنگقبر در سطح ایران و بهخصوص خراسان بوده است که بدنه و سطح آن را با نگاره و خطاطی آذین میکردند.
۳-سنگ گهوارهای، این نامگذاری بهخاطر ظاهر آن بوده و کاملا ابتکاری است. این نوع سنگ نیز مانند صندوقی است با این تفاوت که از وسط، زاویه داده شده تا برف و باران روی آن نایستد و تخریبش نکند. سنگ گهوارهای در پایان قرن هشتم یا دوره ایلخانی منسوخ شده است. دو تا سه نمونه از این نوع سنگقبر در هارونیه موجود است.
۴- سنگ لوحی یا ایستاده، تقریبا شبیه سنگقبرهای مسیحی است. پشت سنگهای لوحی به وسیله پیلههایی تقویت شده است تا بر اثر سرما و گرما نشکند. در هارونیه یک نمونه از این نوع سنگ موجود است که بر اثر کشیده شدن به زمین و یادگارینویسی کتیبهاش از بین رفته است.
نخل، صلیب و... ازجمله نگارههای واردشده به فرهنگ ایرانی است که هنر ایرانی، آن را در خود هضم کرده و با پارهای تغییرات به نوع جدیدی متناسب با فرهنگ از آن استفاده کرده است. نمادهای مهری و روح و حیات نیز ازجمله نگارههای بومی استفادهشده روی سنگقبرهاست.
اسلیمهای قرن ۹ برجستگی قشنگی دارند، ولی یکدست هستند. اسلیمهای پیچیده دارای جزئیات و پیچوتاب هستند که حیات و ابدیت را نشان میدهند. این هنر در قرن دهم ادامه پیدا کرده و در ۱۱ بهسادگی گرایید، طوریکه از قاببندی و آذینبندی سنگها کم شده، ولی هنر نستعلیق بهجا مانده است.
گاهی ممکن است سنگقبرهای پرنقشونگار حمل بر تجمل شود، ولی پای عقیده و علاقه در میان است. این دو در طول قرنها باعث آفرینش هنرهای بزرگ شده است؛ مثلا گاهی استادی فوت میکرده و علاقه شاگردان به استاد یا مریدان و طرفداران، باعث میشده که جمع شوند و برای سنگقبر وی بهترین اثر را خلق کنند و برایش یادگاری سنگتمام بگذارند. فکر میکنم اصطلاح سنگتمام هم از همینجا نشئت گرفته باشد.
سنگقبرهای گردآوریشده در بقعه هارونیه، دستاوردهای زیادی در زمینه تاریخی و هنری در اختیارمان میگذارد. اگر موزهای طراحی شود تا مردم بتوانند از جنبههای مختلف، آنها را رویت کنند، شاید با کمک افراد متخصص در سایر رشتهها به اطلاعات مفید دیگری نیز دست یابیم.
آنچه در حال حاضر از این سنگها عایدمان میشود: ۱- کشف شخصیتها ۲- اطلاعات تاریخی ۳- اطلاعات نژادی و قومی ۴- ابعاد هنری سنگهاست.
استاد جوادی میگوید: به عقیده من گرچه طبق نظر برخی مسئولان «زندهها مهمترند»، بررسی این سنگقبرها اطلاعات خوبی درباره تاریخ و فرهنگ کشورمان در اختیار ما میگذارد؛ البته سنگهای مهم دیگری هم وجود دارد که باید برای حفظ از خطر سرقت، به هارونیه آورده شود. در حال حاضر پنج سنگ دیگر در ذهنم هست که جا دارد به این موزه افزوده شود.
جوادی که بهصورت ویژه در زمینه سنگقبر تحقیق میکرده، توانسته است اطلاعات ارزشمندی را از دل این سنگقبرها بیرون بکشد که فهرستوار به آن اشاره میشود: قدیمیترین سنگِ دارای اصالت مربوط به سال ۷۷۱ و متعلق به عبدا... بنمُسناست که در گلمکان بوده است؛ البته سنگهای دیگری هم متعلق به سال ۴۳۰ وجود دارد که در دوره قاجار، بازنویسی شده است.
وجود سنگقبری متعلق به «جانیقربانی» که از اقوام مغول بودند، در قرن دهم با پیشوند «دولتمآب» نشان میدهد که این قوم تا آن زمان داران منصب دولتی بودهاند و به قومیتشان افتخار میکردند. این میتواند سند خوبی از حضور جانیقربانیها تا قرن دهم در توس باشد.
وجود سنگقبر به تعداد زیاد در مکانهای مخروبه، خبر از وجود روستاهایی در این مکانها میدهد و میتواند نشانهای برای یافتن موقعیت جغرافیایی روستاهای گمشده باشد. با توجه به متحول شدن هنر سنگقبر، ردهای بهجامانده روی سنگقبرها میتواند رمزهای مجهول هنر سنگقبرنویسی را برایمان آشکار کند؛ اینکه چطور نخ میگرفتند و در یک راسته حفرههای مستطیلی به شکل لقمه ایجاد میکردند، با قلم گود میکردند و سپس با فرمان استاد ده نفر بهطور یکسان به سنگ ضربه میزدند تا قواره یکسان بهدست آید. مردان معنوی، مهمترین دستاورد است که تحقیق بر روی هرکدام از شخصیتهای یافتشده، خودش میتواند یک کتاب شود.
وجود برخی سنگمزارها در کوه نشان میدهد که مشکلات طبیعی و حکومتی، برخی بزرگان و مردم را به دل کوه کشانده است. وجود سنگمزارهای یکدست در سال ۱۰۸۳ خبر از زلزله شدید آن سال در مشهد میدهد که دیگر فرصتی برای یادبودنویسی نبوده است. تعدادی از این سنگقبرها به هارونیه منتقل شدهاند.
در دوره سلطانسلیمان، سنگ احداثیمرمتی زیاد است و نشان میدهد که در دوره ایشان، اوضاع داخلی سامان یافته و فرصت چنین کارهایی بوده است. نمادهای مرگ و حیات در انتهای سنگقبرها و امضای «بنده خاکسار» با ذکر تاریخ نشان میدهد که خاکساریها از کی بودند. آنها هیچوقت آثار قلمی از خود بهجا نگذاشتند، اما امضایشان روی همین سنگقبرها سند است.
در ۲۰۰ سال اخیر برای نشان دادن تمایز قبرهای زنان و مردان از نمادهایی، چون شانه دولب، آینه و ماکو شعربافی استفاده میشد، اما در قرون گذشته اینطور نبود و این تمایز تنها با ظرافت نشان داده میشد، بهطوریکه قبر زنان، خطاطیها و قاببندیهای ظریفتری داشت.
یکی از سنگقبرهای معروف موجود در بقعه هارونیه، سنگقبر میلی مشهدی است. در سالهای ۸۹ تا ۹۲ خبری از این سنگقبر نبود و برخی گمان میبردند که به سرقت رفته است، اما استاد جوادی در اینباره میگوید: راهآهن قصد داشت فضایش را گسترش دهد؛ به همین خاطر حراست راهآهن، این سنگ را به بقعه هارونیه انتقال داد تا محفوظ بماند.
مرمت این سنگ مزار که با ابعاد ۵۰×۲۱۰سانتیمتر بر روی گورجای یادشده قرار گرفته بود، ۲۰ میلیون تومان هزینه داشت. میلی دو سنگ دارد؛ یکی سنگ صندوقی و یکی هم لوحی. سنگ صندوقی آن نمونه کامل سنگهای صندوقی است که با ۳۶ بیت کامل آراسته شده است.
جوادی که ۱۸ سال از عمرش را صرف جمعآوری و تحقیق بر این سنگقبرها کرده است، درباره وضعیت فعلی آن میگوید: گرچه آوردن آن به بقعه هارونیه اقدام مثبتی است که آن را از خطر سرقت مصون میکند، بهطور کلی نمیتوان گفت سنگقبرها وضعیت خوبی دارند. به جز چندتایی که در داخل بقعه نگهداری میشوند، مابقی زیر آفتاب و باران در خطر فرسایش هستند. انشاءا... همانطور که موزه مرکزی افتتاح شد، موزه سنگقبرها نیز بهزودی افتتاح شود.
زهرهوندی، مدیر پایگاه توس، درباره سنگقبرهای موجود در هارونیه گفت: طرح تهیه شده است. سنگها جمعآوری و خوانده شده و برای هر اثرِ کشفشده و هریک از سنگقبرها، پروندهای با جزئیات کامل تهیه شده است. طرح ایجاد موزه و حفاظت از سنگها نیز تهیه شده است و بهمحض اینکه تأمین اعتبار شود، اقدام خواهیم کرد.
زهرهوندی درباره وضعیت فعلی سنگقبرها و سنگهای یافتهشده در بقعه منسوب به هارونیه گفت: واضح است که وضعیت فعلی سنگقبرها برای ما هم ایدئال نیست، بههر حال سنگها هرچند در گذشته و طی این قرون نیز در معرض باد و باران قرار داشتند، اما برای آیندگان نیاز به حفاظت دارند که انشاءا... بهمحض اختصاص بودجه اجرایی میشود.
وی در پاسخ به این سوال که آیا اکتشافات ادامه خواهد داشت، گفت: اولویت ما در حال حاضر، کارهای اضطراری بوده است. با توجه به اینکه این سنگها در معرض خطر سرقت بودند، در حال حاضر آنها را جمعآوری کرده و در محلی حفاظتشده قرار دادهایم، اما با توجه به محدودیتهای ریالی، برنامهای برای ادامه اکتشافات نداریم و بهنظرمان تا حد لازم، قبرها و سنگهای تاریخی جمعآوری شده است.
* این گزارش پنج شنبه، ۲۱ مرداد ۹۵ در شماره ۱۵۵ شهرآرامحله منطقه ۱۲ چاپ شده است.